سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سری توسرا

کمبود خشوع در کربلا

    نظر

سوره ی مبارکه ی اعلی برای پند پذیر بودن زمینه ای را معرفی میکند که اگر نباشد تذکر مؤثر نخواهد بود : 

فذکر ان نفعت الذکری * سیذکر من یخشی * و یتجنبها الاشقی ... 

و یا می فرماید : 

طه * ما انزلناالقرآن لتشقی * الا تذکره لمن یخشی 

و یا می فرماید : 



فواید یاد مرگ برای نوجوانان

    نظر

نامه ی امیر المومنین علیه السلام به یک نوجوان  : 

مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ [لِلدَّهْرِ الذَّامِ] لِلدُّنْیَا، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً، إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ؛ أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِیمَا تَبَیَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْیَا عَنِّی وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَیَّ وَ إِقْبَالِ الْآخِرَةِ إِلَیَّ مَا یَزَعُنِی عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَایَ وَ الِاهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِی، غَیْرَ أَنِّی حَیْثُ تَفَرَّدَ بِی دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَمُّ نَفْسِی [فَصَدَّقَنِی] فَصَدَفَنِی رَأْیِی وَ صَرَفَنِی عَنْ هَوَایَ وَ صَرَّحَ لِی مَحْضُ أَمْرِی، فَأَفْضَى بِی إِلَى جِدٍّ لَا یَکُونُ فِیهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لَا یَشُوبُهُ کَذِبٌ، وَ وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتَّى کَأَنَّ شَیْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی وَ کَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی، فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی، فَکَتَبْتُ إِلَیْکَ کِتَابِی [هَذَا] مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِیتُ لَکَ أَوْ فَنِیتُ.

از وصیت آن حضرت به حسن بن على (علیهما السلام) در آن هنگام که از صفین بازمى گشت در «حاضرین» نوشته است.
از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، که عمرش روى در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده، نکوهش کننده جهان، جاى گیرنده در سراى مردگان، که فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود که آرزومند چیزى است که به دست نیاید، راهرو راه کسانى است که به هلاکت رسیده اند و آماج بیماریهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى که تیرهاى مصائب به سوى او روان است، بنده دنیاست و سوداگر فریب، و وامدار مرگ و اسیر نیستى است و هم پیمان اندوه ها و همسر غمهاست، آماج آفات و زمین خورده شهوات و جانشین مردگان است. 
اما بعد. من از پشت کردن دنیا به خود و سرکشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود، دریافتم که باید در اندیشه خویش باشم و از یاد دیگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مى گذارم باز ایستم و هر چند، غمخوار مردم هستم، غم خود نیز بخورم و این غمخوارى خود، مرا از خواهشهاى نفس بازداشت و حقیقت کار مرا بر من آشکار ساخت و به کوشش و تلاشم برانگیخت کوششى که در آن بازیچه اى نبود و با حقیقتى آشنا ساخت که در آن نشانى از دروغ دیده نمى شد. 
تو را جزئى از خود، بلکه همه وجود خود یافتم، به گونه اى که اگر به تو آسیبى رسد، چنان است که به من رسیده و اگر مرگ به سراغ تو آید، گویى به سراغ من آمده است. کار تو را چون کار خود دانستم و این وصیت به تو نوشتم تا تو را پشتیبانى بود، خواه من زنده بمانم و در کنار تو باشم، یا بمیرم. 

* ترس از سر شوق اگر باشد باعث رشد می شود یعنی بترسی در عین حالی که باور داری تلاش می کنی برای سازندگی ، چون مرگ پوسیدن  نیست از پوست در آمدن است و رفتن به مرحله ی جدیدتر است که نیازمند تلاش من در این مرحله است و اگر در این مرحله سستی کنم نتیجه آن را در مرحله ی بعدی حتما خواهم دید . مشکل این است که من توهمی ما نمی خواهد قبول کند واقعی نیست ، من توهمی می گوید از هرچی دم دست داری استفاده ببر و همین لذات ظاهری اصل است و یاد مرگ باعث می شود من توهمی از بین برود . 
* در اعتماد به نفس که لازمه ی وجود یک نوجوان است اولین قدم این است که وابسته ی به کسی و مقهور و مرعوب کسی نباشد ، کی می تواند مرعوب و مقهور کسی نباشد وقتی که این قدرت ها را فانی بداند و تمام شدنی بداند و تمام قدرت ها را از کسی بداند که می تواند در هر دو دنیا قدرت نمایی کند . ادواردو آنیلی جوان ثروتمند وقتی از تلوزیون شنید از آقای قدیری ابیانه که گفت : به نام خدایی که از موشک ها ی آمریکا قدرتمند تر است . 
و اینگونه نوجوان چهارده ساله در جبهه می گوید ما از مرگ نمی ترسیم و معجزه خلق می کنند در زیر شکنجه ها در زندان های ساواک . 
*انسان موفق کسی است که از رقابت نمی ترسد و از قضاوت ها نمی ترسد و از شکست نمی ترسد و شجاع خواهد بود و صبر خواهد داشت و همه ی اینها در وجود کسی پیدا می شود که وابسته ی به دنیا نیست که توسط یاد مرگ حاصل می شود و از همه مهمتر کسی می تواند دنیای دیگران را بیشتر اباد کند که وابسته ی دنیا نیست و دنبال تنبلی و سود بردن شخصی خود نیست و می داند هر زحمتی و تلاشی در این دنیا نتیجه ای را ذخیره میکند . و اگر در مسیر حق حرکت کند روزی حق آشکار می شود . 
* قدرت ریسک انسان وقتی می تواند بالا برود که دل کنده باشد و بتواند روی برخی چیزها پا بگذارد . 
* لذت بیشتر از دنیا را کسی می برد که همه چیز را تمام شده در این دنیا نداند و برای لذت بشتر حرص نخواهد زد و از آن چیزی که دارد بهترین لذت را خواهد برد . 

شرح مرگ

    نظر

باید در تحلیل تجربه های بعد از مرگ چند نکته را باور داشت : 

1- هیچ کدام از عزیزانی که این تجربه ها را دارند وارد عالم برزخ نشدند بلکه یک شمه ای و گوشه ای از عالم برزخ را برای تنبه خودشان و دیگران به آن ها نشان داده شده است . 

2- عالم برزخ بر اساس قانون خودش اداره می شود و همانطور که عالم ماده قانون دارد عالم برزخ هم دارای قانون است که باید طبق آن قانن درمان شویم . 

3- ملکوت ما سازنده عالم برزخ ماست . 

4- تعلقات ما نقش اساسی در زندگی بعد از مرگ ما دارد . 

5- باید در مورد مرگ اعتدال را رعایت کرد نه شیفته ی مرگ بودن به تنهایی درست است و نه ترس به تنهایی ، همان امیر المومنینی که می فرمود : علی از بچه نسبت به پستان مادر به مرگ مشتقاق تر است همان امیر المونین از عاقبت بخیری خود استرس داشت ، وقتی پیامبر صلی الله و علیه آله خبر شهادت ایشان را داد امیر المومنین علیه السلام عرضه داشت : افی سلامه من دینی .  شوق و ترس ما یکوقت مانند دانش آموزی است که درسش را خوانده و برای امتحان دادن بازهم استرس دارد چون نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد و یکوقت انسان درسش را نخوانده ولی می داند باید امتحان بدهد و در عین حالی که می ترسد از اینکه هیچ چیزی ندارد ولی یکم برای اینکه امتحان بدهد شوق دارد تا سریع تر تکیفش مشخص شود . 

6- عالم تجلیات خداست 

7- هر کدام از تجربیات به اندازه ظرفیت و سعه ی وجودی تجربه گر جلوه ای دیگر دارند . 

8- تعادل بین دنیا و آخرت و خواستن هر دو باید در یاد مرگ رعایت شود ، نباید یاد مرگ باعث شود ما دنیا را تعطیل کنیم و حتی لذت بردن از نعمت های دنیا هم در کنار یاد مرگ لازم است اما نباید دنیا هدف شود و باید همیشه دنیا در وسیله بودن خود باقی بماند . 

9 - عالم برزخ صفر و یکی نیست یعنی هر اندازه خوبی در پرونده اعمال ما باشد دیده خواهد شد و هر چقدر بدی هم باشد باید درمان شود چه بسا مانند داستان ملا مهدی نراقی که مرحوم دستغیب نقل می کنند عالم برزخ یه پیرمرد رو دید که در بهشت برزخی خود بخاطر یک قضاوت اشتباه هر چند مدت یکبار دچار وحشتی و عذابی می شد . 

 


تدبر در سوره قدر

موضوع سوره ی قدر نزول قرآن است یا اهمیت شب قدر ؟ 

شاید به نظر برسد ما در سوره ی قدر داریم در مورد اهمیت نزول قرآن  می خوانیم چرا که ابتدای سوره می فرماید : انا انزلناه فی لیله القدر ، یعنی ما آن را که قرآن باشد را در شب قدر نازل کردیم و تیتر ابتدایی باعث این تفکر شده که خداوند شب قدر را هم به مناسب قرآن و نزول قرآن دارد اهمیت می دهد ، در صورتی که شب قدر موضوع اصلی این سوره است و ما را به توجه به جریان قدرت الهی در آن شب تذکر می دهد . 

در روایتی امام باقر علیه السلام می فرماید : 

لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ لَیْلَةَ اَلْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اَلدُّنْیَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِیهَا أَوَّلَ نَبِیٍّ یَکُونُ وَ أَوَّلَ وَصِیٍّ یَکُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ یَکُونَ فِی کُلِّ سَنَةٍ لَیْلَةٌ یَهْبِطُ فِیهَا بِتَفْسِیرِ اَلْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ اَلسَّنَةِ اَلْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِکَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ 

امام محمد تقی علیه السلام فرمود: خدای-جل ذکره-شب قدر را در ابتدای خلقت دنیا آفرید و در آن شب نخستین پیغمبر و نخستین وصیی که باید باشد(آدم و شیث را)آفرید وجود آنها را مقدر ساخت و حکم فرمود که در هر سالی شبی باشد که در آن شب تفسیر و بیان امور تا چنان شبی در سال آینده فرود آید، هر که آن شب را انکار کند، علم خدای عز و جل را رد کرده

 

جریان مقدرات با تفصیل و با توجه به اختیار انسان در شب قدر نازل می شود : 

البته این گونه نیست که اگر ما در شب قدر حاضر در درگاه خدا باشیم چیزی رقم خواهد خورد که ناچارا به سمت آن خوبی خواهیم رفت و اگر حضور نداشته باشیم سرنوشت بدی رقم خواهد خورد که ناچارا به آن مبتلا خواهیم شد ، بلکه رشته ها و مجموعه های فراوانی از اندازه ها نازل می شود و که مشخص می کند با انتخاب هر کدام از سر رشته ها چه اتفاقی در عالم خواهد افتاد لذا می فرماید : « و ما ادراک ما لیله القدر »  و وقعا از قدرت درک ما خارج است این نظم و اتصال جریانات امور و تقدیرات ، و مادر واقع در شب قدر با حضور خود مقادیر این انتخاب ها را در حالت بهتری جهت سعادت خود رقم می زنیم با تصمیم های خود و حالت توبه که چه بسا شاید تا بی نهایت سر رشته ای از تصمیم ها ما ادامه پیدا کند و لذا می فرماید : «لیله القدر خیر من الف شهر » بهتر از هزار ماه بودن در عرب عدد کثرت است و معلوم نیست تا کجا با انتخاب یک سر رشته می توانیم تغییر در زندگی خود ایجاد کنیم  و از طرفی اراده ای را هم از روح و حیاتی که در این شب به همراه ملائکه نازل می شود در خواست می کنیم برای زنده شدن و انتخاب راه های درست در این رشته ای به هم متصل و منظم در تقدرات ما که می فرماید : « تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر » در مورد حقیقت روح در قرآن می فرماید : یسئلونک عن الروح ، قل الروح من امر ربی  *   پیامبر از تو در مورد حقیقت روح سؤال می کنند بگو روح از امر پروردگار من است ! حال امر پروردگار چیست ؟ در بیان قرآن امر پروردگار همان حیاتی است که با کن ایجاد می شود چرا که می فرماید : انما امره اذا اراد شیء ان یقول له کن فیکون . 

 

اما چرا در ابتدای سوره می فرماید : انا انزلناه فی لیله القدر و ما را متوجه نزول قرآن در این شب می کند ؟ 

علت آن می تواند این باشد که معیار و منطق این نزول تقدیرات و مجموعه رشته ای اندازه گیری شده بر اساس قرآن است ، قرآن می توانست در هر شب دیگری نازل شود مانند شب بعثت و آن شب برای ما بواسطه ی نزول قرآن با ارزش می شد و البته بنا بر این بود که شب تقدیرات شب نزول قرآن باشد تا منطق این نزول تقدیرات را در کتاب زندگی هم نشان دهد . 

 


مهم ترین در خواست شب قدر

 

در ادعیه ماه مبارک رمضان کلید واژه ای که خیلی تکرار می شود (خلصنا من النار یارب ، اجرنا من النار یا مجیر ، من علی بفکاک رقبتی من النار )  و به نظر مهمترین درخواست این ماه است « نجات از آتش است » 

اما واقعا نجات از آتش یعنی چه و آیا اینقدر مهم است و آیا سطح در خواست های ماه در این ماه که ماه رشد و بنا به تعبیر روایات مضمار است یعنی میدان مسابقه است ، باید در حد فقط نجات از آتش خلاصه شود و رشد در مراحل بالاتر را زیاد نخواهیم ؟! 

حتی امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرماید : 

اَسْئَلُکَ اَللّهُمَّ حاجَتِیَ الَّتی اِنْ اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنی ما مَنَعْتَنی وَاِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنی ما اَعْطَیْتَنی اَسْئَلُکَ فَکاکَ رَقَبَتی مِنَ النّارِ 

 

می توان گفت راز این در خواست در این آیه قرآن نهفته است که می فرماید : 

وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً (71)

و هیچ کس از شما نیست مگر [ اینکه ] در آن وارد مى‏گردد . این [ امر ] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است .

 

در توضیح این آیه گفته اند که باطن این دنیای ما همان جهنم وجود دارد که فرمود : «سبحان الذی بیده ملکوت کل شیء  » اگر ما از جهنم و آتش باطن دنیا بتوانیم عبور کنیم به نهایت سعادت دسیدیم و در باطن این دنیا هر جایی که غفلت باشد و خطای از دستورات الهی باشد دچار آتش شده ایم و از سعادت دور شده ایم . 

وقتی در ادعیه می خواهیم مارا خداوند از آتش خلاصی دهد در واقع دوری از هرگونه غفلت از خدا را خواستاریم و این نهایت درجه رشد است ، به همین خاطر امام حسین علیه السلام می فرماید اگر آن را داشته باشند دیگر هیچ چیزی لازم ندارند .